همراهان خانهی ان ال پی ایران، سلام. من سجاد زمانی هستم و در این فایل قصد دارم به راههای تشخیص درمان افسردگی با ان ال پی بپردازم. مطالبی که در ادامه خدمتتون میگم، شاید یه کم با تعریفهای کلیشهای افسردگی و راههای درمان اون فرق داشته باشه، اما مطمئن باشید، اگر بتونید این موارد رو رعایت کنید، دیدتون به دنیا تغییر میکنه و بعد از این به راحتی میتونین علت حال بد خودتون رو متوجه بشید.
وقتی ما به واسطهی افکار و احساسات بد در یک غم دائمی به سر میبریم و کارها و روابط روزمرمون دچار مشکل میشه، در اصطلاح میگیم که فرد افسرده شده، این بیماری اینقدر شایعه که اون به سرماخوردگی روانی تشبیه میکنند.
فردی که افسرده است از نظر جسمی و روحی دچار مشکل میشه، علایمی مثل گریههای بیدلیل، احساس گناه دائمی، تفکر خودکشی، زود رنجی و تحریک پذیری، از نشانههای این بیماریه، خب افسردگی میتونه بر اثر یک اتفاق حادثه و یا تغییرات زمان اتفاق بیفته، که من جمله میشه به افسردگی فصلی، افسردگی دو قطبی، افسردگی پس از زایمان و افسردگی سایکوتیک و چیزهای دیگه اشاره کرد.
اما یه تقسیم بندی دیگهای هم داریم که شامل افسردگی سیاه و افسردگی سفید میشه، مواردی که در بالا خدمتتون گفتم، جزءِ افسردگی سیاه هستن، یعنی توی اون فرد خیلی رمق نداره، خیلی کارهای روزانه رو نمیتونه خوب انجام بده، شاید وزنش زیاد بشه، شاید خوابش زیاد بشه، خلق و خوش تغییر بکنه، روابط اجتماعیش تحت تأثیر قرار بگیره و همهی اینها که میدونیم چه اتفاقی میافته، اما بخشی که خیلی کمتر به اون میپردازیم و خیلی شایع هست در سالهای اخیر در بین انسانها و سبک زندگی ما افسردگی سفید هستش، یعنی فرد یک حالت عادی داره، کارهای روزانهاش رو انجام میده، به تحصیلش میرسه، در روابط عاطفیش هست و و چیزهای دیگه، اما درونن حال خوبی نداره، یعنی از سبک زندگی خودش رضایت نداره، از شغلی که داره رضایت نداره، شاید از کشوری که توش هست رضایت نداره، از شریک عاطفی خودش رضایت نداره و انگار بار یک زندگی زیست نشده بر روی دوشش هست و یک خشم پنهانی نسبت به اطرافیان یا دنیایی که توی اون داره زندگی میکنه داره.
بسیاری از ما این افسردگی رو بهش دچار هستیم، اما خودمون نمیدونیم. یعنی زمانی که شما حال ناخوبی رو دارین تجربه میکنید و یک بغضی، یک غم کوچکی، گوشهی دلتون هستش و همیشه اون و با خودتون دارین حمل میکنید، شاید بحث افسردگی سفید باشه، یعنی شاید به این مبتلا باشید، پس این رو جدی بگیرید.
یه جاهایی هستش که ما قرار بوده یه رسالتی تو زندگیمون داشته باشیم. قرار بوده یک آرزویی رو بهش برسیم، قرار بوده یه سبک زندگی خاص خودمون رو داشته باشیم، اما به هر دلیلی بهش نرسیدیم و این همیشه برای ما به عنوان یک عقده، به عنوان یک مسئلهای حل نشده وجود داره و این بخشی که زیست نشده درون ما هستش رو روانشناسان با عنوان افسردگی سفید یا افسردگی خندان ازش نام میبرند.
پس به طور معمول یک انسان شاید با یکی از این گونههای افسردگی، چه افسردگی سفید، چه افسردگی سیاه، در طول زندگی خودش مواجه بشه، پس ببینیم که چه طور میتونیم این رو شناسایی بکنیم و چه طور رفعش بکنیم.
بیشتر بخوانید: دریاره جدیدترین روش درمان افسردگی با رِفلکسولوژی چیزی شنیدهاید؟
چیزی که ما میخوایم بهش بپردازیم، اینه که آیا میشه عاشق درد و رنج خودمون بشیم، آیا میشه به جای فرار و انکار بیماریها و مشکلات اونها رو در آغوش کشید، تا ببینیم چه پیامی برای ما دارن. من به این جمله خیلی اعتقاد دارم دوستان که رنجها حرفهای خوبی برای گفتن دارن، اما چون ظاهر زشتی دارن ما حاضر نیستیم با اون رنجها مواجه بشیم، حاضر نیستیم با چهرهی زشت این رنجها و این پیامها که از سیستم هوشمند بدن ما صادر میشه باهاشون مقابله بکنیم.
توی روش ان ال پی ما باور داریم که سیستم هوشمند بدن وقتی میخواد به ما نشون بده که یه جایی از زندگی ما نیاز به بهبود داره، اون رو به شکل ناخوشی، بیماری، اعتیاد و و چیزهای دیگه نشون میده، اما ما به جای این که اون پیام رو دریافت کنیم، سعی میکنیم که با دارو و مواد مخدر و چیزهای دیگه اون صدا را ساکت کنیم.
فرض کنید که یک توپ پر باد رو زیر آب نگه داشتید، فکر میکنید چه قدر میتونید اون رو زیر آب نگه دارید. یک ساعت، دو ساعت، بالاخره دستتون خسته میشه دیگه و توپ میاد بالا.
احساسات ناخوب ما هم باید دیده بشن، اما ما اونا رو تو قفس میکنیم و توی میانسالی، بعد از چند سال اونا بالا میان خودشون رو به شکل دیگه نشون میدن و قدرت تخریبشان واقعاً زیاده. اگر شما به واژهی دپرشن دقت بکنید میبینید از دیپ میاد، از عمیق شدن میاد، یعنی تو یه زمانی که ما افسرده هستیم، مدتی باید تو خودمون بریم و تو عمق مسایل فرو بریم، ببینیم کجای زندگی ما نیاز به بهبود داره.
اگر به نمودار سینوسی توی ریاضیات که در دبیرستان به ما یاد میدادن توجه بکنید، میبینید که یه بالا و پایینهایی داره. زندگی ما هم دقیقاً همینه، یعنی ما انتظار داریم که زندگی در یک خط که شیبش به سمت بالا هست، ادامه پیدا کنه، اما واقعیت زندگی چیز دیگس.
زندگی عین همون نمودار سینوسیه است، یعنی بالا و پایین داره و اتفاقاً زمانی که به سمت پایین میره، ما باید جشن بگیریم، زمانی که این نمودار پایین میره، یعنی این که قراره یه دیپریشنی اتفاق بیفته، دیپ بشیم، عمیق بشیم درون خودمون و ببینیم که درون ما چه اتفاقی داره میافته و زمانی که این نمودار به سمت بالا میآید، میبینیم که ما اون فرد قبلی نیستیم، فردی هستیم که بسیار تجربه کسب کردیم، فردی هستیم که بسیار قدرتمند شدیم و یاد گرفتیم که چه طور با مسائل زندگی خودمون ارتباط برقرار کنیم و اونها رو حل و فصل کنیم.
واقعیت اینه که ما همیشه عادت کردیم که به سمت جلو حرکت کنیم، اما افسردگی پیامش به ما اینه که یه قدم برگرد عقب ببین چه چیزهایی تو زندگیت اشتباه بوده، آدما توی این شرایط سه نوع برخورد دارن، دستهی اول کسایی هستن که مشکلات رو انکار میکنن و میگن که ما اصلاً مشکلی نداریم، بقیه مشکل دارن و اونها حال بد خودشون رو به رسمیت نمیشناسند و چیکار میکنن، پناه میبرن به الکل، پناه میبرن به پرخوری، پناه میبرن به عملهای زیبایی، پناه میبرن به پرکاری، و انواع اعتیادهای دیگه.
تا این مسئله، تا این حال بد رو، یه جوری فرار بکنن از، یه جوری فراموشش بکنن، خب این کار باعث میشه که اون توپ رو بیشتر توی آب فرو کنن و مسئلشون پیچیدهتر بشه. دستهی دوم با همین شرایط پیش میرن و هیچ کاری هم برای بهبود شرایط زندگیشون، انجام نمیدن و میگن که خب سرنوشت این بوده دیگه، ما هم قربانی سرنوشت شدیم.
اما یه دسته سومی هست که پذیرش رو دارن، یعنی میپذیرند، برگشت به عقب دارن و پذیرش این که من یه مشکلی تو زندگی دارم خیلی به ما کمک میکنه. ببینید توی سفر زندگی، انسانی که رنج نمیکشه و توی اون محدوده امن خودش هست، انسانی نابالغ و وابسته و ضعیف است، اما مدنظر ما رنج مفید هست.
من از علامه جعفری یه جملهای رو شنیدم که همیشه توی ذهنم مونده، ایشون میگفتن که برای شکستها و ناکامیهای حتماً باید دنبال یه میوه باشیم، دنبال یه نتیجه باشیم، دنبال یه ثمره باشیم، یعنی هر کدوم از اون شکستها و ناکامیهایی که ما در زندگی داریم، در پسش یه میوهای هستش، یه نتیجهای هستش که ثمرهای برای ما داره.
یعنی زمانی که ما دچار افسردگی هستیم، داریم یک رنج سازنده رو تجربه میکنیم، اما اگر معنای اون رو ندونیم، این رنج سوزنده میشه دیگه اون سازندگی خودش رو از دست میده، میشه رنج سوزنده. رنج سازنده بسیار مقدسه، چون بعد از اون دوران ما از خامی به پختگی تشرف میکنیم. این جمله رو دوستان به خاطر بسپارید که به دنبال هر فروپاشی، یک نورزایی هست، ما تو سفر زندگی بعضی وقتا یه مردابهایی رو میبینیم که اتفاقاً باید وایستیم بهش نگاه کنیم، نه اینکه راهمون رو کج کنیم و از یه جاهای دیگه بریم.
هیچ زندگی نیست که همش دشتهای آفتابی و خلوتگاهی برای استراحت و این جور چیزا باشه. حتماً توی مسیرمون، توی سفر زندگیمون، دره خواهیم دید، مرداب خواهیم دید و اینها چیزهایی نیستند که ما بخوایم انکار کنیم یعنی اگر انکار بکنیم دیر یا زود باید بهای سنگینی رو براش پرداخت کنیم. در بحث سفر زندگی ما همیشه به افسردگی، به دید شب نگاه میکنیم.
یعنی همیشه من از دوستان میپرسم، میگم که آیا شما توی شب همهی فعالیتهای خودتون رو متوقف میکنید. آیا منتظر میمونید که صبح بشه. معلومه که نه. ما فقط فعالیتهای خودمون رو باید با شب هماهنگ کنیم. پس شما هم تو دوران افسردگی راحت باشید. شاید لباسهای شاد نپوشید، شاید به ورزش و تفریح تا مدتی نرید، عیب نداره. این ایام مثل شب باید بگذره.
پس کارهای خودتون رو، فعالیتهای خودتون رو، روحیهی خودتون رو، با اون شبی که هستین، با اون شرایطی که درونش هستین، وفق بدین و ببینید که اون شرایط چه پیامی برای شما داره. خب پس متوجه شدیم که افسردگی مثل انرژی مسدود شدهایه که در صورت آزاد شدن، مسیر خودش رو پیدا میکنه. حالا بیاد تمرین ان ال پی رو با همدیگه انجام بدیم تا حس درونی خودمون رو تغییر بدیم و بهتر بتونیم افکار خودمون رو کنترل بکنیم.
به تکنیک درمان افسردگی با ان ال پی ما میگیم تغییر چارچوبهای ذهنی. تو این تکنیک ما به این میپردازیم که ضمیر ناخودآگاه، در پس هر یک از رفتارها و بیماریهای روحی، یک پیامی برای ما داره که ما اون رو درک نکردیم.
حالا از شما میخوام که برگهای بردارید و روی اون سوالاتی رو از خودتون بپرسین و به اولین جوابی که به ذهنتون میرسه توجه کنید. مثلاً میتونید بعد از چند دقیقه تنارامی و ریلکس کردن از خودتون بپرسین چه بخشی از زندگی من نیاز به تغییر داره، بعد میتونید با دست دیگه جواب بدین مثلاً اگر راست دست هستین پاسخ خودتون رو با دست چپ میتونین بدین.
این یکی از بهترین راههای ارتباط با ضمیر ناخودآگاهه. سوال دوم کدوم بخشهای ذهنی من مسئول افسردگی هستن، ما توی درمان افسردگی با ان ال پی به صورت فرضی بخشهای مختلفی رو تو ذهن ترسیم میکنیم، که هر کدومشون، یه نیت خاصی دارند. مثلاً نیت مثبت بخش سرزنشگر میتونه این باشه که ما اشتباهات گذشته رو تکرار نکنیم، یا نیت مثبت بخش ترس میتونه این باشه که ما رو از ارتفاع و حیوونا و چیزای دیگه بترسونه، تا بقای ما ادامه داشته باشه، یا نیت بخش لذت میتونه این باشه که احساسات سرکوب شده رو به وسیلهی لذت پرخوری یا استفاده از مواد مخدر جبران بکنه.
ببینید هر کدوم از این رفتارها و عادتهای منفی ما، در ظاهر، منفی هستند. اما یه نیت مثبت دارن که ما باید بریم به اون نیت مثبته برسیم توی تکنیک تغییر چارچوب ذهنی ما دقیقاً میخوایم به موضوع درمان افسردگی با ان ال پی بپردازیم، پس شما به صورت فرضی ببینید که توی ذهنتون چه بخشهایی حکم رانی میکنند. کدوم یکی از این بخشها صداشون بلندتره و گفتگوهای روزانهی شما رو توی ذهنتون دارن پیش میبرند.
مثلاً فرد میگه که من توی روز، پنج ساعت، شیش ساعت، فقط بخش سرزنشگر تو ذهنم فعاله و دائماً من رو سرزنش میکنه که چرا ادامه تحصیل ندادی، چرا شغلت رو تغییر ندادی، چرا با فلانی ازدواج کردی، و دائماً، این توی ذهن من هی داره رژه میره و حالم رو بد میکنه. حالا هر فردی یه بخشی از این بخشها توی ذهنش صحبت میکنه و گفتگوهای قالب ذهنیش رو تشکیل میده. شما هم دقت بکنید و ببینید کدام یک از این بخشها توی ذهنتون هستند، مثلاً بخش احتیاط، بخش شاد، بخش سرزنشگر، بخش مثلاً مثبتنگر، بخش منفینگر، بخش شکاک، بخش اضطراب، هر بخشی میتونه باشه.
اینها رو شناسایی بکنید و با این تمرین شروع کنید، ازشون سوال بکنید. اونها رو به یه چیزی تجسم کنید. مثلاً مثل یه فرد باشند. مثل یک شخصیت کارتونی، هر چیزی، اونها رو وقتی تجسم کردین حالا ازشون سوال بپرسید، روی برگه بنویسید، بنویسید که علت این رفتار که تو مسئولش هستی، چه چیزی است، چه نیت خیری، چه پیامی برای من داری و آروم باشین و صبر بکنید که اون پاسخ خودش رو به شما بده.
به طور مثال من با شخصی صحبت میکردم که سالها با یک بیماری درگیر بود که طی اون عادتهای ماهیانه، زمانی که تصمیم میگرفت بچهدار بشه، این عادتهای ماهیانه شکل میگرفتن و خیلی طولانی میشدند و هیچ وقت این خونریزی قطع نمیشد. خوب از نظر پزشکی، این حالت یعنی، بدن اجازه نمیده که نطفه، تو رحم مادر شکل بگیره. اون مدتها بعد به من گفت که این تمرین رو بارها و بارها انجام داده و متوجه شده، بخشی از وجود اون با آوردن بچه مخالفه و میخواد که از زندگی بیشتر لذت ببره.
میخواد که وقت بیشتری برای خودش اختصاص بده. اون سالهایی رو به یاد میاره که درگیر مراقبت از مادرش بود و دخترش رو بزرگ میکرد و همهی این مشکلات رو داشت و نمیتونست ادامه تحصیل بده، نمیتونست به شغلی که خیلی دوست داره بپردازه و اینا خیلی براش تلخ بود. پس ببینید هر اتفاقی که در بیرون ما رخ میده، یک عامل درونی داره، یک تضاد درونی هستش، یک کشمکش ذهنی هستش که نمیزاره ما اونقدر که لیاقتمون هست از زندگی لذت ببریم و نمود این جمله است که آنچه بر من میگذرد، حاصل آن چیزی است که در من میگذرد.
دوستان من سالهاست دارم، تکنیکهای درمان افسردگی با ان ال پی رو تدریس میکنم. سالهاست که با افراد مختلف داریم روی تکنیک درمان افسردگی با ان ال پی کار میکنیم. واقعاً این روش رو بسیار قدرتمند میدونم. موندگار میدونم. اصیل میدونم. چون توی اون، ما نیت ناخودآگاه رو میشناسیم. عمیقترین بخش ذهنی خودمون رو داریم کاوش میکنیم و مطمئناً اگر براش وقت بذارید، بعد از یکی دو هفته، دیگه از حال بد فرار نمیکنین. دیگه از مشکلات فرار نمیکنین. دیگه از رنجها، بیماریها، ناخوشیها، فرار نمیکنین، چون میدونین قطعاً سیستم هوشمند بدن شما در پس این ناخوشی و حال بد و بیماری، یک پیامی برای شما در نظر گرفته که شما اون پیام رو نخواستید بشنوید، حالا این داره به این شکل به شما نشون میده. پس حتماً تکنیک درمان افسردگی با ان ال پی رو انجام بدید که خیلی اتفاقات خوبی بعد از اون میافته، پس توصیه میکنم، به مدت یک هفته، افکار خودتون رو روی برگه بنویسیم و از ناخودآگاه بپرسید که علت این ناخوشیها چیه و سعی نکنید که صداهای درونی رو خاموش بکنید و بعدش خواهید دید که به چند تا عامل اصلی میرسید که در نهایت، اینها هستند که بسیاری از بیماریها و مشکلات شما رو که در رابطه با درمان افسردگی با ان ال پی دارن پیش میارن. جهت اطلاعات بیشتر در رابطه با راست کننده آلت تناسلی، درمان زود انزالی، درمان دیابت، درمان افسردگی به سایت رفلکسولوژی مراجعه کنید.
همچنین بخوانید: